۱۳۸۷ دی ۱۱, چهارشنبه

اثرات طبی نماز

برخی از کارشناسان معتقدند نماز خواندن تنها غذای روح انسان نیست , بلکه جسم انسانها را نیز تقویت می کند
و آنها را در مبارزه با مشکلات روزمره یاری می دهد . وقتی چشمها در حالت نماز ثابت می ماند جریان فکر هم
خود به خود آرام شده و در نتیجه تمرکز فکر افزایش می یابد. ثابت ماندن چشم باعث بهبود ضعف و نواقصی مانند
نزدیک بینی می شود و به لحاظ روانی این حالت باعث افزایش مقاومت عصبی فرد شده و بیی خوابی و افکار نا
آرام را از انسان دور می کند.
ایستادن در حالت نماز باعث تقویت حالت تعادلی بدن شده و قسمت مرکزی مخچه که محل کنترل اعمال و حرکات
ارادی است را تقویت می کند و این عمل باعث می شود فرد با صرف کمترین نیرو و انرژی به انجام صحیح حرکات
بعدی بپردازد. نماز قسمت فوقانی بدن را پرورش داده و ستون مهره ها را تقویت کرده و آن را در حالت مستقیم
نگاه می دارد. تقویت احشاء و ماهیچه های شکم , حفظ سلامت دستگاه گوارش و رفع یبوست مزمن سوء
هاضمه و بی اشتهایی از دیگر خواص نماز خواندن و رکوع در نماز است.
کارشناسان می گویند در حالت رکوع ماهیچه های اطراف ستون مهره ها منبسط می شود که در متعادل و آرام
کردن سمپاتیک موثر است.
مدت زمان خواندن ذکر رکوع نیز باعث تقویت عضلات صورت و گردن ساق پا و رانها می شودو به این ترتیب به
جریان خون در قسمتهای مختلف بدن سرعت می بخشد.
تنظیم متابولیسم بدن فراهم نمودن زمینه از بین رفتن اکثر بیماری ها از بدن , کمک به افزایش حالت استواری و
استحکام مغز و بهبود ناراحتی های تناسلی و نارسایی های تخمدان از دیگر خواص رکوع در نماز است.
سجده نیز ستون مهره های بدن را تقویت کرده و دردهای سیاتیک را آرام می کند. سجده علاوه بر از بین بردن
یبوست و سوء هاضمه ,پرده دیافراگم را تقویت کرده و به دفع مواد زاید بدن به دلیل فشرده شدن منطقه شکمی
کمک می کند.

سجده همچنین باعث افزایش جریان خون در سر شده که این امر با تغذیه این غدد باعث حفظ شادابی , زیبایی وطراوت پوست می شود.

حالات سجده به واسطه باز شدن مهره ها از یکدیگر باعث کشیده شدن اعصابیکه قسمتهای مختلف بدن را به مغز وصل می کند، شده و این اعصاب را در یک حالت تعادلی قرار می دهد که این هم برای سلامت انسان بسیار حائز اهمیت است . سجده باعث آسودگی و آرامش در فرد شده و عصبانیت را تسکین می دهد. استحکام بخشیدن و تقویت عضلات
از خواص نشستن بعد نماز ، پاها و ران ها , کمک به نفخ معده و روده و بهبود فتق است.
روشن است که نماز فلسفی خاص خود را دارد که معراج مومن و مایه ی قرب به حق است و آن را باید فقط برای
خداوند تعالی خواند و نه به انگزه فواید و آثاری از این دست, ولی آگاهی از این دست نظرات علمی نیز می تواند
برای برخی مفید باشد

۱۳۸۷ دی ۱, یکشنبه

نماز،عبادات و دستورات دين

نماز و انفاق
در سوره بقره از جمله صفات پرهيزكاران را اقامه نماز و انفاق بر مي شمارد... و يقيمون الصلوة و مما رزقناهم ينفقون"(1)... و نماز به پاي دارند و از هر چه روزي شان كرديم ( به فقيران) انفاق كنند."


نماز و زكات
در آيات زيادي از قرآن، نماز همراه با زكات مطرح شده است. زيرا نماز رابطه با خالق را محكم مي كند و زكات به استحكام رابطه هاي بين خلق كمك مي كند: " واقيمواالصلوة و اتواالزكوة..."(2) و نماز به پا داريد و زكات بدهيد... ."

نماز و روزه
" واستعينوا بالصبر و الصلوة..."(3) و از صبر و نماز ياري جوييد... .

در تفاسير و روايات مختلف، مراد از صبر را در اين آيه، روزه دانسته اند.(4)


نماز و حج
" واذ جعلناالبيت مثابة للناس و امناً واتخذوا من مقام ابراهيم مصلي ..."(5) ( و به خاطر بياوريد) هنگامي را كه خانه كعبه را محل بازگشت و مركز امن و امان براي مردم قرار داديم ( و براي تجديد همين خاطره) از مقام ابراهيم نمازگاهي براي خود انتخاب كنيد... ."


نماز و عدالت
" قل امر ربي بالقسط و اقيموا وجوهكم عند كل مسجد..." (6) بگو پروردگارم به عدالت فرمان داده است، و توجه خويش را در هر مسجد به سوي او كنيد..." خداوند به پيامبر فرمان داده است كه هر چيز را در مورد صحيح خود به كار برده و به جاي خود بنهيد و فقط به سوي او و براي او و خالصانه عبادت كنيد.


نماز و جهاد
در آيه40 سوره حج، يكي از فلسفه هاي جهاد را جلوگيري از تخريب نمازخانه ها و عبادتگاهها بيان مي كند. " الذين اخرجوا من ديارهم بغير حق الا ان يقولوا ربناالله و لولا دفع الله بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذكر فيها اسم الله كثيراً..." همانا كه به ناحق از خانه خود بدون هيچ دليلي اخراج شدند جز اين كه مي گفتند پروردگار ما الله است و اگر خداوند بعضي از آنها را به وسيله بعضي ديگر دفع نكند، ديرها، صومعه ها و معابد يهود و نصارا و مساجدي را كه نام خدا در آن بسيار برده مي شود، ويران مي گردد... ." به اين ترتيب حتي به قيمت خون دادن، بايد از مكان نماز و عبادات حفاظت و حراست كرد.


نماز و امر به معروف و نهي از منكر
لقمان ضمن بيان سفارشاتي به پسرش، به او توصيه مي كند كه : " يا بني اقم الصلوة و امر بالمعروف و انه عن المنكر..."(7) اي فرزند عزيزم نماز را به پا دار و امر به معروف و نهي از منكر كن..."

با برپايي نماز كه انسان را از زشتي ها و منكرات باز مي دارد، روح و جان خود را از همه آلودگي ها پاك و به صفات پسنديده آراسته كنيد و آنگاه مردم را به خوبي ها امر و از بدي ها و منكرات نهي نماييد.


نماز و تلاوت قرآن
" ان الذين يتلون كتاب الله و اقامواالصلوة..."(8)؛ آنها كه كتاب خدا را تلاوت كرده و نماز به پا مي دارند...


نماز و مشورت
"والذين استجابوا لربهم و اقامواالصلوة و امرهم شوري بينهم..."(9) و آنان كه امر خدا را اجابت كردند و نماز را به پا داشتند و كارشان را به مشورت يكديگر انجام دهند... . مؤمنان به وسيله نماز ارتباط خود را با خدا محكم تر كرده و با مشورت با يكديگر، موجبات دلگرمي ديگران را فراهم آورده و وحدت بيشتري را در جامعه اسلام سبب مي شوند.


نماز و اعطاي وام
"... و اقيمواالصلوة و اتواالزكوة و اقرضواالله قرضاً حسناً..."(10)؛ ... و نماز به پا داريد و زكات بدهيد و به خدا قرض نيكو دهيد و براي خدا به محتاجان قرض الحسنه دهيد... . هرگاه انسان نماز را با نيت خالص و با حفظ تمام اركان آن و با مداومت اقامه كرد آنگاه همه چيز را از خدا و به سوي او مي داند و لذا مي تواند زكات مال خود را بپردازد و چون به مالكيت روز جزاي خداوند معتقد است و پاداش آن روز را باور دارد، مال خود را انفاق مي كند و به نيازمندان قرض الحسنه مي دهد. حال چون از همه بدي ها پيراسته شده، در جهت آراسته شدن جامعه به صفات انساني، تلاش و كوشش مي كند و حتي از بذل جان خود نيز دريغ نمي ورزد. نيز هرگاه از او در امري نظر بخواهند، بدون سوء نيت، تمام اطلاعات و دانسته هاي خود را بدون كم و كاست در اختيار آنها قرار مي دهد و به اين ترتيب در برقراري عدالت در تمام شئونات آن كمك مي كند.

۱۳۸۷ آذر ۲۳, شنبه

نقش نماز در تامين امنيت اجتماعى‏

بدون شك امنيت اجتماعى، در تمامى جوامع بشرى همواره از جانب كسانى تهديد و مختل گرديده كه شخصيت فردى آنان بنا به علل گوناگون مورد اهانت واقع شده و در نتيجه «كرامت نفس» خود را از دست داده‏اند. چنين افرادى كه شخصيت آنها لگدكوب گرديده و ديگر عزت و كرامتى براى خود قايل نيستند، از دست زدن به انواع و اقسام بزهكاريها و جرم و جنايتهاى اجتماعى، ابايى نداشته و احساس شرمسارى نمى‏كنند و به همين دليل جامعه از شر آنها ايمن نخواهد بود؛ همچنان كه در سخن حكيمانه‏اى كه از پيشواى دهم شيعيان امام هادى - عليه‏السلام - نقل شده مى‏خوانيم:
«من هانت عليه نفسه فَلا تأمن شره»(18)
«كسى كه خود را خفيف و خوار مى‏داند و در باطن، احساس پستى و حقارت مى‏كند از شر او ايمنى نداشته باش.»
اما نقطه مقابل «ذلت نفس»، «كرامت نفس» و احساس عزت نمودن است كه آدمى را از هر گونه گناه فردى و اجتماعى مصون مى‏دارد؛ همان گونه كه اميرمومنان على - عليه‏السلام - در كلامى آسمانى فرمود:
«من كرمت عليه نفسه لم يهنها بالمعصية»(19)
«آن كس كه بزرگى و كرامت نفس خود را باور دارد هرگز با پليدى گناه پست و موهونش نمى‏كند.»
با توجه به آنچه آمد، اين نتيجه حاصل مى‏شود كه براى برقرارى «امنيت اجتماعى» يكى از راهكارهاى اساسى و مهم، آن است كه عوامل عزت آفرين و كرامت بخش را شناسايى نموده و تقويت نمود تا افراد جامعه با تمسك و عمل به آنها از چنان كرامت نفسى برخوردار شوند كه ارتكاب گناه - حتى در خلوت و پنهانى - براى آنها امرى دشوار و هراسناك جلوه كند. در نتيجه انسانى كه از چنين «تربيت الهى» برخوردار شد هرگز نه در عرصه زندگى فردى و نه در عرصه زندگى اجتماعى، تهديدى براى «امنيت و آسايش» خود و جامعه نخواهد بود.
بدون شك در اين راه، يكى از مهم‏ترين عوامل و راهكارهاى قابل توجه كه در عين حال هيچ گونه هزينه‏اى در بر ندارد، امر مقدس و عظيم «نماز» مى‏باشد؛ چرا كه نماز در واقع حلقه اتصال انسان با وجودى عظيم الشان و بى نهايت به نام خداست كه يكى از مهم‏ترين اسامى و صفات او «كريم» به معناى بزرگوار است. كسى كه به مصداق آيه شريف «فان العزة لله جميعاً» دارنده تمامى مراتب عزت مى‏باشد، به يقين انسانى كه با او مرتبت شد، رنگ و بوى خدايى به خود مى‏گيرد و «كريم» مى‏گردد و «عزيز» مى‏شود؛ چون چنين شد هرگز نفس كريم و عزيز خود را به گناه نمى‏آلايد و جامعه از جانب او در امن و آسايش قرار خواهد گرفت.
از سوى ديگر همان گونه كه مى‏دانيم، خداوند عزيز در سوره مبارك عنكبوت، آيه 45 يكى از مهم‏ترين آثار نماز را دور نمودن نماز گزار از «فساد و فحشاء» معرفى مى‏نمايد، آنجا كه مى‏فرمايد:
«ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر...»
در نتيجه انسان نمازگزار فردى است كه گرد گناه نمى‏گردد؛ چرا كه صبح و شام با خداى خود در راز و نيازى عاشقانه است و حضور او را مستمراً درك مى‏كند و چنانچه صحنه گناه و تجاوز به حقوق ديگران پيش آيد، پا پس مى‏كشد و مرتكب گناه نمى‏شود؛ چه آن كه خداوند را حاضر و ناظر مى‏داند، از اين رو جامعه از جانب او در امن و امان خواهد بود.
نگاهى هر چند گذرا به تاريخچه زندگى بزهكاران و آنان كه «امنيت اجتماعى» را به نحوى از انحاء مختل نموده‏اند، به خوبى اين نكته را به اثبات مى‏رساند كه اكثر قريب به اتفاق آنان، كسانى بوده‏اند كه با نماز و مسجد ارتباطى نداشته و به اين دو عنصر انسان ساز علاقه‏اى نشان نداده‏اند. بدين ترتيب خود را در عرصه حيات، يكّه و آزاد انگاشته و دست به گناهان عظيمى همچون قتل، تجاوز به عنف، سرقت و... آلوده‏اند و جوامع بشرى را با «ناامنى» مواجه نموده‏اند.
حال آنكه در ميان كسانى كه در طول حيات خود بيشترين تعهد و مسئوليت را نسبت به جان، مال، عرض و ناموس ديگران داشته‏اند، همواره نام «نمازگزاران» و مقيدين به نماز از درخشندگى ويژه‏اى برخوردار بوده است؛ زيرا نمازگزار مى‏داند كه «اقامه نماز» با «تجاوز به حقوق ديگران» سازگارى ندارد و اصولاً نمازى كه در كنار آن به نوعى «تجاوز» به حقوق انسانها باشد، نماز نخواهد بود.
جايى كه بودن حتى يك تار نخ غصبى در لباس نمازگزار، موجب بطلان نماز گردد، مسلم است كه نماز گزار خود را مقيد به رعايت حقوق ديگران مى‏كند و از دست يازيدن به گناهى بزرگ‏تر خوددارى مى‏ورزد. مطالعه زندگى نمازگزاران حقيقى در طول تاريخ اثبات كننده اين حقيقت مسلم است كه براى برقرارى «امنيت اجتماعى» هيچ عاملى برتر از نماز نمى‏باشد؛ چرا كه خاصان درگاه خداوندى، چنان تقيدى به رعايت حقوق مردمان داشته‏اند كه گاه تا مرز وسواس پيش رفته‏اند. اگر سلسله جنبان عرفان و تقوا، مولاى متقيان على - عليه‏السلام - در كلام نورانى خود مى‏فرمايد:
«وَاللهِ لَوْ اُعْطيتُ الْاَقاليمَ السَّبْعَةِ بِما تَحْتَ اَفْلا كِها عَلى‏ اَنْ اَعْصِىَ اللَّهَ فى نَمْلَةٍ اَسْلُبُها جُلْبَ شَعيرَةٍ ما فَعَلْتُهُ»(20)
«به خدا سوگند، اگر هفت اقليم را با آنچه در زير آسمانهاست به من دهند تا خداى را نافرمانى كنم كه پوست جوى را از مورچه‏اى به ناروا بگيريم، چنين نخواهم كرد!...»
بدون ترديد اين همه تقيد به رعايت حقوق ديگران - و حتى حيوانات - از تاثير «نمازهاى حقيقى» آن يگانه عالم خلقت بوده و اين گونه است كه نماز «نفس سركش» را مؤدب به آداب الهى و رعايت حقوق فردى و اجتماعى ديگران نموده و در نتيجه «امنيت اجتماعى» را در بالاترين سطح براى جوامع بشرى به ارمغان مى‏آورد.
آرى، «نماز» بنا به تصريح آيه شريفه «اِنَّ الصَلوةَ تَنْهى‏ عَن الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ» انسان را از «غيبت»، «دروغ»، «سرقت»، «قتل نفس»، «تجاوز به حريم خصوصى ديگران»، «ربا خوارى»، «زنا»، «چشم چرانى»، «تهمت»، «حرام خوارى»، «قمار»، «شرب خمر»، و هر آنچه كه به نوعى منجر به تجاوز به حقوق ديگران و در نتيجه ايجاد اختلال در «امنيت اجتماعى» مى‏گردد برحذر مى‏دارد.
مگر فقدان امنيت اجتماعى در جوامع بشرى به غير از اين امور و امثالهم، سرچشمه‏اى ديگر دارد؟! و مگر تمام همّ و غمّ متوليان ايجاد «امنيت» و تئورى پردازان اجتماعى، دست يافتن به راه حلّى عملى و كارا براى از بين بردن ناامنى و ريشه كن كردن عوامل آن نمى‏باشد؟ پس چرا بايد از سهل‏ترين و در دسترس‏ترين و ارزان‏ترين راه حل اين امر يعنى «نماز» غافل باشيم؟
از اين رو ما معتقديم براى برقرارى امنيت اجتماعى، بهترين و مهم‏ترين راه، اصلاح و بهينه سازى رابطه بين «انسان» و «خداوند» و تلاش در جهت آشنا كردن «انسانها» با «خالق خويش» مى‏باشد. البته اين امر نيز ممكن نخواهد بود مگر از طريق «اقامه نماز» با توجه به تمامى شرايط صحت و قبول آن.

۱۳۸۷ آذر ۱۹, سه‌شنبه

نهج البلاغه و نماز

امیر المؤمنین على علیه السلام در نهج البلاغه در موارد عدیده‏اى از نماز، این فرمان بزرگ الهى و محبوب مورد علاقه‏اش که براى هیچ عملى بمانند آن ارج نمى‏نهاد، سخن به میان آورده و اهمیت آن را یادآور شده است.
1- از جمله در آغاز خطبه 199 که موضوعات مهم اسلامى را به اصحابش وصیت مى‏نماید و نسبت به انجام دادن آن‏ها سفارش مى‏کند، مى‏فرماید: نماز را چنانکه باید برپا دارید و در حفظ و اداى آن کوشا باشید، و هر چه بیشتر به جا آورید و به وسیله آن به خداوند تقرب جوئید، زیرا که خداوند در قرآن مى‏فرماید: نماز فریضه‏اى است که در وقت معین بر اهل ایمان واجب شده است. آیا پاسخ دوزخیان را نشنیده‏اید که وقتى طبق گفته خداوند در قرآن از آنها مى‏پرسند: «چه چیز شما را به دوزخ افکند» مى‏گویند: ما از نمازگزاران نبودیم.
نماز، گناهان را مانند ریزش برگ درختان مى‏ریزد، و همچون رهایى چهارپایان از بند، انسان را رها مى‏سازد. رسول خدا- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- نماز را به چشمه آب گرمى تشبیه فرمود که بر در خانه مردى باشد و شبانه روز، پنج نوبت از آن شستشو کند، که در این صورت دیگر چرکى در بدن وى باقى نخواهد ماند.
مقام و اهمیت نماز را مردانى از مؤمنین مى‏دانند که زینت کالاى دنیا و فرزندى که نور چشم انسان است، و ثروت و دارائى، آنها را به خود مشغول نمى‏دارد چنانکه خداوند در قرآن مجید فرموده است: مردانى هستند که تجارت و داد و ستد دنیا آنها را از یاد خدا و اقامه نماز و پرداخت زکات باز نمى‏دارد.
با این که خدا، بهشت را به پیغمبر مژده داده بود از بس نماز مى‏گزارد، خود را به رنج انداخته بود، و در این کار نظر به این آیه شریفه داشت: خانواده‏ات را فرمان ده نماز بگزارند، و خویشتن نیز بر انجام آن شکیبا باش.
از این رو پیغمبر هم خانواده خود را به انجام این فریضه بزرگ الهى وادار مى‏کرد و خود نیز با بردبارى به اداى آن مى‏پرداخت .
2- در عهدنامه‏اى که براى محمد بن ابى بکر نوشت و او را روانه مصر نمود تا فرمانرواى آنجا باشد، از جمله دستورهائى که به او داد فرمود: نماز را در اوقاتى که براى آنها تعیین شده به پاى دار و به خاطر این که بى‏کارى و فرصت و وقت دارى، پیش از وقت آن را به جاى نیاور، و به بهانه این که کار دارى، آن را به تأخیر نینداز و این را بدان که تمام کارهایت پیرو نمازت مى‏باشد .
به طورى که مى‏بینید، مولاى متقیان و سرآمد نمازگزاران مسلمین به فرمانگزار جوان خویش محمد بن ابى بکر دستور مى‏دهد که نماز را چه افرادى و چه به جماعت بر هر کار دیگرى اعم از شخصى و کشورى و لشکرى مقدم بدارد و آن را در اول وقت ادا کند، و حق ندارد به بهانه کار یا گرفتارى آن را به تأخیر بیندازد، یا به دلیل این که کارى ندارد، پیش از وقت انجام دهد. بلکه باید طبق دستور خدا و پیغمبر عمل کند و به میل خود جلو و عقب نیندازد.
3- نیز در فرمان مشهور مالک اشتر که پس از شهادت محمد بن ابى بکر در مصر او را به فرمانروائى کشور باستانى مصر منصوب داشت و باید آن را جهان بینى على علیه السلام دانست، مى‏فرماید.
هنگامى که برخاستى و خود را مهیا ساختى تا با مردم نمازگزارى، نماز را چندان طولانى مخوان که مردم را پراکنده سازى و سریع و تند هم مخوان که آن را تباه کنى.
زیرا در میان مردمى که با تو نماز مى‏گزارند، کسانى هستند که علیل و بیمار و ناتوانند، یا گرفتارى و کار دارند. من از پیغمبر- صلى اللَّه علیه و آله- هنگامى که مرا براى تبلیغ اسلام به یمن مى‏فرستاد پرسیدم: چگونه با مردم نماز گزارم پیغمبر (ص) فرمود: با آنها مانند ناتوان‏ترینشان نمازگزار، و حال مؤمنین را رعایت کن .
4- در کلمات قصار آن حضرت در اواخر نهج البلاغه، آن پیشواى عالى‏مقام معصوم و برگزیده خدا، پنج حکم بزرگ الهى را بدین گونه توصیف مى‏کند: نماز وسیله تقرب و نزدیک شدن هر پارسائى به خداست، و حج، جهاد افراد ناتوان است.
هر چیزى زکات دارد و زکات و پاک کردن بدن، روزه گرفتن است. جهاد زن هم خوب شوهر دارى کردن مى‏باشد .
5- در نامه‏اى که به حارث همدانى از یاران نامدارش مى‏نویسد از جمله‏
مرقوم مى‏دارد: در روز جمعه، مسافرت نکن تا بتوانى در نماز جمعه شرکت کنى، مگر این که کار واجبى (مانند جهاد) در راه خدا انجام دهى، یا به سراغ کارى بروى که شرعا معذور باشى. 6- در خطبه (131) از جمله مى‏فرماید پروردگارا من نخستین کسى هستم که به حق رسید و آن را شنید و پذیرفت. به طورى که جز رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله هیچ کس در نماز بر من پیشى نگرفت .
7- از همه جالب‏تر اینست که در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان، لحظه‏اى پیش از آنکه جان به جان آفرین تسلیم کند، ضمن وصیت تاریخى خود به فرزندان گرامیش، امام حسن و امام حسین علیهما السلام از جمله مى‏فرماید: خدا را، خدا را که برپا داشتن نماز را از یاد نبرید، زیرا نماز ستون دین است .
مى‏دانیم که امیر المؤمنین (ع) در اینجا به سخن پیغمبر (ص) نظر داشته که فرموده است: نماز ستون دین است که اگر پذیرفته شد، سایر اعمال نیز بتبع آن پذیرفته مى‏شود و اگر مقبول نیفتاد سایر اعمال دیگر بندگان هم مردود شناخته مى‏شود .
نتیجه کلام این که على علیه السلام در شب قدر یعنى بهترین شبهاى سال، در حال نماز، ضربت خورد و در شب قدر هم با سفارش به اهمیت مقام نماز و دیگر ارکان اسلام، چشم از جهان ظلمانى فرو بست و روح بلند پروازش به ملکوت اعلا پرواز کرد. گوئى در آن حال، زبان دل نورانیش، به مضمون این ابیات لسان الغیب شیراز گویا بود:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحرى بود و چه فرخنده شبى‏
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
هاتف آن روز بمن مژده این دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
در پایان سخن، بسیار بجاست که رباعى زیبا و پرشور فیلسوف نامى و حکیم ربانى جلال الدین محقق دوانى را که از حکما و دانشمندان بلند آوازه اسلام در سده نهم هجرى و قبلا از علماى عامه بوده و در اواخر عمر، شیعه شده است بیاوریم و آن را هدیه شیفتگان مولاى متقیان على (ع) کنیم:
اى مصحف آیت الهى رویت
وى سلسله اهل ولایت مویت‏
سرچشمه زندگى لب دلجویت‏
محراب نماز عارفان ابرویت‏

۱۳۸۷ آذر ۱۶, شنبه

سستی در نماز

از پدرم رسول خدا(ص) درباره مردان و زنانی که در نمازشان سستی وسهل انگاری می کنند، پرسیدم. آن حضرت فرمودند: هر زن و مردی که در امر نماز سستی و سهل انگاری داشته باشد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا می گرداند:
1- خداوند برکت را از عمرش می گیرد.
2- خداوند، برکت را از رزق و روزی اش می گیرد.
3- خداوند، سیمای صالحین را ازچهره اش محو می کند.
4- هر کاری که بکند ، بدون پاداش خواهد ماند.
5- دعایش مستجاب نخواهد شد.
6- برایش بهره ای از دعای صالحین نخواهد بود.
7- ذلیل خواهد مرد.
8- گرسنه جان خواهد داد.
9- تشنه کام خواهد مرد، به طوری که اگر با همه نهرهای دنیا آبش دهند، تشنگی اش برطرف نخواهد شد.
10- خداوند، فرشته ای را بر می گزیند تا او را در قبرش ناآرام سازد.
11- قبرش را تنگ گرداند.
12- قبرش تاریک باشد.
13- خداوند فرشته ای را برمی گزیند تا او را به صورتش به زمین کشد، در حالی که خلایق به او بنگرند.
14- به سختی مورد محاسبه قرار گیرد.
15- و خداوند به اوننگرد و او را پاکیزه نگرداند ، و او را عذابی دردناک باشد.