۱۳۸۷ دی ۱۸, چهارشنبه

سخاوت امام حسين :
چه سخاوتى بالاتر از اين كه امام در راه رضى هر آنچه داشت از مال و فرزند و اهل بيت ، در طبق اخلاص گذت و در راه خدا ايثار كرد ؛ سخاوتى كه تنها در مال خلاصه نمى شد.
شجاعت امام حسين
:
امام حسين عليه السلام شجاعت را از جدش پيامبر (ص) به ارث برده بود. در روز عاشورا آنچنان شجاعتى از امام بروز كرد كه ضرب المثل شد ؛ چنان كه عبدالله بن عمار گفته است : من هرگز كسى را نديدم كه مانند حسين فرزندان و اهل بيت و يارانش همه كشته شده باشند ، اما با هيبت و شجاعتى بى نظير بر سپاه دشمن كه بالغ بر سى هزار نفر بود ، حمله كند و آنها چون فوج ملخ در مقابلش پراكنده شوند.امام حسين عليه السلام اين گونه بود. حمله بر سى هزار نفر ناشى از قوت قلب و دلالت بر شجاعت بى نظير آن حضرت دارد.
وقار و طمانينه بى نظير
:
طمانينه و آرامش كامل امام حسين عليه السلام در روز عاشورا منحصر به فرد و بى نظير بود. هر چه در آن روز بر شدت مصائب ايشان افزوده مى شد ، وقار و طمانينه حضرت نيز افزون تر مى شد و چهره نورانيش برافروخته تر مى گشت.
رقت قلب امام
:
امام حسين عليه السلام نسبت به همه همراهان ، مهربان بود. به همين خاطر گرفتارى هاى آنان براى امام سنگين بود و در رفع مصائب آنها مى كوشيد ، كه به تناسب همين رقت قلب مصيبت هاى امام بيشتر بود. لذا وقتى فرزند برادرش تقاضاى رفتن به ميدان مبارزه مى كند ، آن هم در چنان جنگ نابرابرى ، امام آن چنان گريه مى كنند كه از هوش مى روند. پس امام با اين رقت قلب و عاطفه ، آن هنگام كه بدن آن نوجوان را در زير سم اسبان دشمن در هم شكسته مى بيند و فرياد قاسم به گوش مى رسد ، چه حالتى دارند ؟!
حلم امام حسين
:
درباره بردبارى و حلم آن حضرت اشاره به اين نكته كافى است كه با همه اين مصيبت ها و تحمل ضرب و جراحات ، بر دشمن نفرين نكرد ، اما وقتى زخم زبان به امام زدند ، آن را تحمل نكرد. حتى درباره برخى مانند مالك بن يسر كه هم حضرت را مضروب كرد و هم ناسزا گفت ، امام به خاطر ناسزايى كه او گفت ، او را نفرين نمود. البته اين مساله با حلم منافات ندارد ، زيرا تحمل تحقير ، خوار كردن خويش است نه حلم و بردبارى ، و به همين خاطر امام فرمودند : مرگ بهتر است از زندگى همراه با خفت و خوارى.
حسن خلق امام
:
با اينكه امام در تمام طول عمر شريفشان از اخلاق نيكو برخوردار بودند ، اما در شب عاشورا حالت هاى عجيبى از حضرت بروز كرد كه با دقت در رفتار آن حضرت با اصحاب و اهل و عيال آشكار مى شود كه چنين حالاتى فقط منحصر به ايشان است ، شگفتى آنجا بيشتر مى شود كه بدانيم اين حالت در زمانى بروز مى كند كه موجبات تفرقه حواس از هر سو فراهم بوده است !
مروت امام حسين
:
مروت امام تا به آنجا بود كه به دشمن آب داد و راضى به يارى و كمك جنيان نشد و عجيب تر اينكه وقتى شمر قبل از وقوع درگيرى ، براى گفتگو آمده بود و يكى از اصحاب خواست او را با تير بزند ، امام فرمود هرگز اين كار را نكن ، من جنگ را آغاز نمى كنم.
غيرت امام :
امام عليه السلام هم نسبت به خويش و هم نسبت به اهل و عيالش داراى غيرت بود.از سخنان آن حضرت و اشعار و سخنان او هنگام حمله ، غيرت بر نفس خويش آشكار مى شود و اعمال او نيز نمايانگر آن است ؛ اما آنچه قلب را جريحه دار مى كند اين است كه وقتى آن حضرت بر اثر ضربه صالح بن وهب نتوانست بر روى اسب بماند و از اسب با صورت بر زمين افتاد ، براى اينكه مورد سرزنش دشمن واقع نشود و به واسطه غيرتى كه نسبت به اهل و عيال خود داشت ، نمى خواست افتاده بر روى زمين بماند ، به همين خاطر برخاست ، اما ضربات ديگرى بر ايشان وارد شد كه نتوانست بايستد ، از اين رو نشست. سپس ضربات ديگرى بر پيكرشان وارد شد كه نشستن هم برايشان مشكل گرديد ، لذا گاهى بلند مى شد و گاهى نقش بر زمين افتاده نبيند و زبان به شماتت نگشايد. اما غيرت آن حضرت نسبت به اهل بيت و حرم شريف تا به آنجا بود كه نهايت سعى و كوشش خود را براى حفظ حريم آنها به كار برد و براى همين منظور بر دور خيام خندق كند و در آن آتش افروخت و بارها خطاب به دشمن گفت : متعرض اهل بيتم نشويد ، به طرف من بيايد. و همچنين وقتى آب در كف دست داشت و آن را به نزديك دهان آورد ، با اينكه شديدا تشنه بود ، همين كه شنيد دشمن به خيمه ها حمله كرده است آب را بر زمين ريخت.
قناعت امام
:
امام براى اتمام حجت بر آنها از دنيا به اين قناعت كرد كه به يكى از سرحدات برود و سپس به قناعت خود تا به آن حد افزود كه از تمام دنيا و اموال آن ، به كهنه پيراهن پاره اى كه ارزشى نداشت قناعت نمود.

هیچ نظری موجود نیست: